معنی فارسی coiffed
C1آرایش شده، به طور خاص به سروزش مو اشاره دارد که به صورت فشن و ترتیب خاصی است.
Having styled or arranged hair in an elaborate manner.
- verb
verb
معنی(verb):
To style or arrange hair.
example
معنی(example):
موهای آرایش شده او همه را در مهمانی تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
Her coiffed hair impressed everyone at the party.
معنی(example):
او با ظاهری آرایش شده به گالا آمد که نگاهها را به خود جلب کرد.
مثال:
He arrived at the gala with a coiffed look that turned heads.
معنی فارسی کلمه coiffed
:
آرایش شده، به طور خاص به سروزش مو اشاره دارد که به صورت فشن و ترتیب خاصی است.