معنی فارسی cojuror

B1

هم‌دادستان، کسی که در یک هیئت منصفه یا گروه قضاوت برای رسیدن به یک رأی یا قضاوت شرکت می‌کند.

A juror who is part of a jury, working with others to decide a case.

example
معنی(example):

هم‌دادستان در کنار دیگران برای به‌دست آوردن رأی کار کرد.

مثال:

The cojuror worked alongside others to reach a verdict.

معنی(example):

به عنوان هم‌دادستان، او نقش مهمی در فرآیند مشورت داشت.

مثال:

As a cojuror, she had a significant role in the deliberation process.

معنی فارسی کلمه cojuror

: معنی cojuror به فارسی

هم‌دادستان، کسی که در یک هیئت منصفه یا گروه قضاوت برای رسیدن به یک رأی یا قضاوت شرکت می‌کند.