معنی فارسی cold-short
B2ویژگی فلزاتی که در دماهای پایین شکننده میشوند و نمیتوانند به آسانی شکل بگیرند.
A property of metals that become brittle and break easily when cold.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Brittle when cold
مثال:
cold-short iron
example
معنی(example):
فلز سرد-کوتاه بود و به راحتی نمیتوانست شکل بگیرد.
مثال:
The metal was cold-short and couldn't be shaped easily.
معنی(example):
مواد سرد-کوتاه معمولاً در حین کار به شکستگی دچار میشوند.
مثال:
Cold-short materials often fracture during working.
معنی فارسی کلمه cold-short
:
ویژگی فلزاتی که در دماهای پایین شکننده میشوند و نمیتوانند به آسانی شکل بگیرند.