معنی فارسی coldly
B1 /ˈkoʊldli/سرد بهمعنای بهطرز بیاحساس و بدون احساس، معمولاً نشاندهنده دلزدگی یا عدم علاقه است.
In a manner that is unemotional or indifferent, often implying a lack of warmth or affection.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In a cold or uncaring manner; indifferently.
example
معنی(example):
او با سردی پیشنهاد او را بدون هیچ توضیحی رد کرد.
مثال:
She coldly rejected his proposal without any explanation.
معنی(example):
او با سردی به او نگاه کرد و هیچ احساسی نشان نداد.
مثال:
He looked at her coldly, showing no emotion.
معنی فارسی کلمه coldly
:
سرد بهمعنای بهطرز بیاحساس و بدون احساس، معمولاً نشاندهنده دلزدگی یا عدم علاقه است.