معنی فارسی collare

A2

قلاده، نوار یا حلقه‌ای که معمولاً دور گردن حیوانات مانند سگ‌ها و گربه‌ها بسته می‌شود.

A strap or band that goes around the neck of an animal, often used for control and identification.

example
معنی(example):

سگ یک قلاده روشن پوشیده بود.

مثال:

The dog wore a bright collar.

معنی(example):

او یقه کتش را تنظیم کرد.

مثال:

She adjusted the collar of her coat.

معنی فارسی کلمه collare

: معنی collare به فارسی

قلاده، نوار یا حلقه‌ای که معمولاً دور گردن حیوانات مانند سگ‌ها و گربه‌ها بسته می‌شود.