معنی فارسی collateralising
B1فرایند وثیقه‌گذاری دارایی‌ها به منظور تأمین وام یا اعتبار.
Acting to secure loans or investments by pledging assets.
- verb
verb
معنی(verb):
To secure a loan or other contract by using collateral.
معنی(verb):
To pledge assets as collateral.
example
معنی(example):
شرکت در حال وثیقه‌گذاری سرمایه‌گذاری‌های خود برای تأمین مالی است.
مثال:
The firm is collateralising its investments to secure financing.
معنی(example):
با وثیقه‌گذاری، آنها می‌توانند رتبه‌های اعتباری خود را بهبود بخشند.
مثال:
By collateralising, they can enhance their credit ratings.
معنی فارسی کلمه collateralising
:
فرایند وثیقه‌گذاری دارایی‌ها به منظور تأمین وام یا اعتبار.
