معنی فارسی collector's piece
B1قطعهای که مخصوص کلکسیونرها بوده و معمولاً ارزش بالایی دارد.
An item that is highly valued by collectors.
- NOUN
example
معنی(example):
این ماشین وینتیج به عنوان یک قطعه کلکسیونی در نظر گرفته میشود.
مثال:
This vintage car is considered a collector's piece.
معنی(example):
او با افتخار قطعه کلکسیونی خود را در اتاق نشیمن به نمایش گذاشت.
مثال:
He proudly displayed his collector's piece in the living room.
معنی فارسی کلمه collector's piece
:قطعهای که مخصوص کلکسیونرها بوده و معمولاً ارزش بالایی دارد.