معنی فارسی collectorate

B1

نشانی است بر اداره‌ای که مسئولیت جمع‌آوری و مدیریت مالیات‌ها را دارد.

An office or body responsible for the collection of taxes.

noun
معنی(noun):

The district of a collector of customs; a collectorship.

example
معنی(example):

اداره منابع مالی نظارت بر جمع‌آوری مالیات‌ها را انجام می‌دهد.

مثال:

The collectorate oversees the collection of taxes.

معنی(example):

او در اداره منابع مالی محلی کار می‌کند تا مالیات‌های عمومی را مدیریت کند.

مثال:

She works in the local collectorate to manage public finances.

معنی فارسی کلمه collectorate

: معنی collectorate به فارسی

نشانی است بر اداره‌ای که مسئولیت جمع‌آوری و مدیریت مالیات‌ها را دارد.