معنی فارسی collenchyme
B1بافتی گیاهی که به ساقهها و برگهای جوان استحکام میدهد و اجازهٔ رشد و انعطافپذیری را فراهم میآورد.
A type of plant tissue that provides structural support to young stems and leaves and allows for growth and flexibility.
- NOUN
example
معنی(example):
کلنکیوم به ساقههای جوان حمایت ساختاری میدهد.
مثال:
Collenchyme offers structural support to young stems.
معنی(example):
چیدمان کلنکیوم در یک گیاه میتواند بر رشد آن تأثیر بگذارد.
مثال:
The arrangement of collenchyme in a plant can affect its growth.
معنی فارسی کلمه collenchyme
:
بافتی گیاهی که به ساقهها و برگهای جوان استحکام میدهد و اجازهٔ رشد و انعطافپذیری را فراهم میآورد.