معنی فارسی colleted

B1

جمع‌آوری کردن، گردآوری کردن، تجمیع اطلاعات یا افکار به شکل منظم.

To gather or collect things together, often in an organized manner.

example
معنی(example):

او قبل از اینکه تصمیم بگیرد، افکارش را جمع‌آوری کرد.

مثال:

She colleted her thoughts before making a decision.

معنی(example):

دانش‌آموز برای پروژه تحقیقاتی اطلاعات جمع‌آوری کرد.

مثال:

The student colleted information for the research project.

معنی فارسی کلمه colleted

: معنی colleted به فارسی

جمع‌آوری کردن، گردآوری کردن، تجمیع اطلاعات یا افکار به شکل منظم.