معنی فارسی colleting
B1عمل جمعآوری اشیاء خاص، مانند تمبر یا سکه، به عنوان سرگرمی.
The act of collecting specific items, such as stamps or coins, as a hobby.
- VERB
example
معنی(example):
او از جمعآوری تمبرهای سرتاسر جهان لذت میبرد.
مثال:
She enjoys colleting stamps from around the world.
معنی(example):
جمعآوری حشرات میتواند یک سرگرمی هیجانانگیز باشد.
مثال:
Colleting insects can be an exciting hobby.
معنی فارسی کلمه colleting
:
عمل جمعآوری اشیاء خاص، مانند تمبر یا سکه، به عنوان سرگرمی.