معنی فارسی collisive

B2

برخوردی، به ویژگی‌های تعاملات اشاره دارد که در آن فشار یا تأثیرات متقابل رخ می‌دهد.

Collisive refers to the characteristics of interactions where pressures or mutual effects occur.

example
معنی(example):

طبیعت برخوردی تعاملات، آزمایش را پیچیده کرد.

مثال:

The collisive nature of the interactions made the experiment complex.

معنی(example):

جنبه‌های برخوردی این پروژه نیاز به برنامه‌ریزی دقیقی دارد.

مثال:

The collisive aspects of the project require careful planning.

معنی فارسی کلمه collisive

: معنی collisive به فارسی

برخوردی، به ویژگی‌های تعاملات اشاره دارد که در آن فشار یا تأثیرات متقابل رخ می‌دهد.