معنی فارسی colloidally
B1به شیوهای که به خصوصیات کلوئید مرتبط است.
In a manner relating to colloids; in a colloidal state.
- ADVERB
example
معنی(example):
مواد میتوانند به صورت کلوئیدی در محیطهای مختلف با هم تعامل داشته باشند.
مثال:
Substances can interact colloidally in different environments.
معنی(example):
این مخلوط به صورت کلوئیدی پایدار بود و به آن اجازه میداد که همگن بماند.
مثال:
The mixture was colloidally stable, allowing it to remain homogeneous.
معنی فارسی کلمه colloidally
:
به شیوهای که به خصوصیات کلوئید مرتبط است.