معنی فارسی colloquially
B2به طور محاورهای به زبان غیررسمی و روزمره اطلاق میشود که بین افراد در موقعیتهای عادی برقرار است.
In a manner pertaining to informal spoken language or conversation.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In a colloquial manner.
مثال:
Cattle, colloquially referred to as cows, are domesticated ungulates.
example
معنی(example):
به طور محاورهای، ما به جای 'going to' میگوییم 'gonna'.
مثال:
Colloquially, we say 'gonna' instead of 'going to'.
معنی(example):
به طور محاورهای، مردم اغلب کلمات را در گفتار غیررسمی کوتاه میکنند.
مثال:
Colloquially, people often shorten words in casual speech.
معنی فارسی کلمه colloquially
:
به طور محاورهای به زبان غیررسمی و روزمره اطلاق میشود که بین افراد در موقعیتهای عادی برقرار است.