معنی فارسی colloquized

B1

گفتگو یا تبادل نظر درباره یک موضوع خاص.

To engage in a conversation or discussion, often in a formal setting.

example
معنی(example):

پژوهشگر با همسالان خود درباره یافته‌های تحقیق گفتگو کرد.

مثال:

The scholar colloquized with his peers about the research findings.

معنی(example):

آنها برای ساعت‌ها درباره تجربیات خود در خارج از کشور گفتگو کردند.

مثال:

They colloquized for hours about their experiences abroad.

معنی فارسی کلمه colloquized

: معنی colloquized به فارسی

گفتگو یا تبادل نظر درباره یک موضوع خاص.