معنی فارسی colly
B1کالی، نام یک نوع پرنده و یا به صورت غیررسمی به معنای فرد سرحال و بانشاط.
A term primarily referring to a type of bird or used informally to describe a lively person.
- NOUN
example
معنی(example):
این پرنده در برخی مناطق به عنوان کالی شناخته میشود.
مثال:
The bird is known as a colly in some regions.
معنی(example):
او به شوخی دوستش را کالی نامید.
مثال:
He called his friend a colly as a joke.
معنی فارسی کلمه colly
:
کالی، نام یک نوع پرنده و یا به صورت غیررسمی به معنای فرد سرحال و بانشاط.