معنی فارسی colonialism
B2 /kəˈloʊ.ni.ə.lɪ.zəm/استعمار؛ نظام کنترل یک کشور بر یک کشور دیگر، معمولاً به منظور بهره‌برداری اقتصادی و اجتماعی.
The practice of acquiring full or partial political control over another country, and exploiting it economically.
- noun
noun
معنی(noun):
The colonial domination policy. A colonial system.
معنی(noun):
A colonial word, phrase, concept, or habit.
معنی(noun):
Colonial life.
example
معنی(example):
استعمار معمولاً به بهره‌برداری از جمعیت‌های بومی منجر شد.
مثال:
Colonialism often led to the exploitation of native populations.
معنی(example):
تأثیرات استعمار هنوز هم در بسیاری از جوامع مدرن قابل مشاهده است.
مثال:
The effects of colonialism can still be seen in many modern societies.
معنی فارسی کلمه colonialism
:
استعمار؛ نظام کنترل یک کشور بر یک کشور دیگر، معمولاً به منظور بهره‌برداری اقتصادی و اجتماعی.
