معنی فارسی colonizer

B2

شخصی که برای تسخیر و تحت کنترل درآوردن یک سرزمین یا سرزمین‌های دیگر به آنجا می‌رود.

A person who establishes control over a foreign territory.

noun
معنی(noun):

One who establishes or joins a colony; a colonist

example
معنی(example):

یک مستعمره‌چی کسی است که کنترل یک سرزمین خارجی را به دست می‌گیرد.

مثال:

A colonizer is someone who takes control of a foreign land.

معنی(example):

مستعمره‌چی‌ها غالباً فرهنگ خود را بر افراد بومی تحمیل می‌کنند.

مثال:

Colonizers often impose their own culture on the indigenous people.

معنی فارسی کلمه colonizer

: معنی colonizer به فارسی

شخصی که برای تسخیر و تحت کنترل درآوردن یک سرزمین یا سرزمین‌های دیگر به آنجا می‌رود.