معنی فارسی colorably
B1قابل رنگی، به معنای اینکه بتوان چیزی را با رنگ و شکل خاصی شناسایی کرد یا توصیف کرد.
In a manner that can be described or classified by color.
- OTHER
example
معنی(example):
این مفهوم میتواند در دستههای مختلف به صورت قابل رنگی طبقهبندی شود.
مثال:
The concept can be colorably classified in various categories.
معنی(example):
او به صورت قابل رنگی از نظر ظاهری به برادرش شباهت داشت.
مثال:
He colorably resembled his brother in appearance.
معنی فارسی کلمه colorably
:
قابل رنگی، به معنای اینکه بتوان چیزی را با رنگ و شکل خاصی شناسایی کرد یا توصیف کرد.