معنی فارسی colossal

B2 /kəˈlɒsəl/

عظیم، بزرگ و قابل توجه، به‌ویژه در اندازه یا مقیاس.

Extremely large or great in size, extent, or degree.

adjective

معنی(adjective):

Extremely large or on a great scale.

مثال:

A single puppy can make a colossal mess.

example

معنی(example):

مجسمه‌ی بزرگ همه کسانی را که آن را دیدند شگفت‌زده کرد.

مثال:

The colossal statue amazed everyone who saw it.

معنی(example):

شرکت در بازار با چالش‌های عظیمی روبرو بود.

مثال:

The company faced colossal challenges in the market.

معنی فارسی کلمه colossal

عظیم، بزرگ و قابل توجه، به‌ویژه در اندازه یا مقیاس.