معنی فارسی colourtype

B1

نوع خاصی از رنگ که با ویژگی‌های طرح و زمینه مطابقت دارد.

A specific type of color that corresponds with design and context.

example
معنی(example):

نوع رنگ رنگ‌آمیزی با مبلمان به طرز کاملی مطابقت داشت.

مثال:

The colourtype of the paint matched the furniture perfectly.

معنی(example):

انتخاب نوع رنگ درست می‌تواند احساس یک اتاق را تغییر دهد.

مثال:

Choosing the right colourtype can change the feel of a room.

معنی فارسی کلمه colourtype

: معنی colourtype به فارسی

نوع خاصی از رنگ که با ویژگی‌های طرح و زمینه مطابقت دارد.