معنی فارسی coltishness
B2ویژگی یا حالتی که مانند حرکات و رفتار یک جوان شترمرغ باشد، بهویژه ناپختگی و شادابی.
The quality of being playfully awkward and youthful, often reminiscent of the movements of a young horse.
- NOUN
example
معنی(example):
کولتیگری او در طبیعت بازیگوشش مشهود بود.
مثال:
Her coltishness was evident in her playful nature.
معنی(example):
کولتیگری رقصندگان جوان به اجرای آنها زندگی بخشید.
مثال:
The coltishness of the young dancers brought life to the performance.
معنی فارسی کلمه coltishness
:
ویژگی یا حالتی که مانند حرکات و رفتار یک جوان شترمرغ باشد، بهویژه ناپختگی و شادابی.