معنی فارسی columel

B2

کولومل، محور مرکزی ساختارهای موجودات زنده مانند قارچ‌هاست.

The central column in certain fungi or plants; supports their structure.

example
معنی(example):

کولومل محور مرکزی بدنه میوه قارچ است.

مثال:

The columel is the central axis of a mushroom's fruiting body.

معنی(example):

در گیاه‌شناسی، کولومل ساختار برخی گیاهان را پشتیبانی می‌کند.

مثال:

In botany, the columel supports the structure of certain plants.

معنی فارسی کلمه columel

: معنی columel به فارسی

کولومل، محور مرکزی ساختارهای موجودات زنده مانند قارچ‌هاست.