معنی فارسی combi

B2 /ˈkɒmbi/

ترکیبی، اشاره به چیزی که از ترکیب دو یا چند چیز تشکیل شده است.

A vehicle or appliance that combines two or more functionalities.

noun
معنی(noun):

Combination.

مثال:

My old combi boiler broke down.

معنی(noun):

A combination boiler.

example
معنی(example):

آنها یک ون ترکیبی برای سفرهای خانوادگی خود خریدند.

مثال:

They bought a combi van for their family trips.

معنی(example):

یخچال ترکیبی برای آشپزخانه‌های کوچک مناسب است.

مثال:

A combi fridge is convenient for small kitchens.

معنی فارسی کلمه combi

: معنی combi به فارسی

ترکیبی، اشاره به چیزی که از ترکیب دو یا چند چیز تشکیل شده است.