معنی فارسی combinedness
B1حالتی که در آن چیزها با هم ترکیب میشوند یا یکپارچه میشوند.
The state of being combined or united into one.
- NOUN
example
معنی(example):
ترکیب دو تیم آنها را قویتر کرد.
مثال:
The combinedness of the two teams made them stronger.
معنی(example):
ترکیب منابع به نتایج بهتری منجر شد.
مثال:
The combinedness of resources led to better outcomes.
معنی فارسی کلمه combinedness
:
حالتی که در آن چیزها با هم ترکیب میشوند یا یکپارچه میشوند.