معنی فارسی combings

B1

پشم‌های جمع‌آوری‌شده، به معنای پشم یا موهایی که از شیوه‌های شانه‌زنی به دست آمده است.

The fibers or material obtained from combing or shearing animals.

noun
معنی(noun):

Fragments of hair etc. removed with a comb.

example
معنی(example):

پشم جمع‌آوری‌شده از گوسفند برای ریسندگی جمع‌آوری شد.

مثال:

The combings from the sheep were collected for spinning.

معنی(example):

او در بین پشم‌های جمع‌آوری‌شده جستجو کرد تا بهترین الیاف را پیدا کند.

مثال:

She sorted through the combings to find the best fiber.

معنی فارسی کلمه combings

: معنی combings به فارسی

پشم‌های جمع‌آوری‌شده، به معنای پشم یا موهایی که از شیوه‌های شانه‌زنی به دست آمده است.