معنی فارسی combless
B1نداشتن حالت یا شکل رسمی یا منظم.
Lacking formality or traditional order.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
یک مدل موی بدون شانه میتواند شیک و مدرن باشد.
مثال:
A combless hairstyle can be stylish and modern.
معنی(example):
او یک رویکرد بدون شگفتی را انتخاب کرد تا همه چیز ساده باشد.
مثال:
She chose a combless approach to keep things simple.
معنی فارسی کلمه combless
:
نداشتن حالت یا شکل رسمی یا منظم.