معنی فارسی comboboxes
B2تعدادی از جعبههای ترکیبی که برای ایجاد انتخاب آسانتر در ورودی دادهها استفاده میشوند.
Multiple combobox elements used in applications to facilitate user selections.
- NOUN
example
معنی(example):
بسیاری از برنامهها از جعبههای ترکیبی برای ورود داده آسانتر استفاده میکنند.
مثال:
Many applications use comboboxes for easier data entry.
معنی(example):
جعبههای ترکیبی میتوانند با محدود کردن انتخابهای کاربر به جلوگیری از خطاهای ورودی کمک کنند.
مثال:
Comboboxes can help prevent input errors by limiting user choices.
معنی فارسی کلمه comboboxes
:
تعدادی از جعبههای ترکیبی که برای ایجاد انتخاب آسانتر در ورودی دادهها استفاده میشوند.