معنی فارسی come to light
B1آشکار شدن یا فاش شدن اطلاعات یا حقایق جدید.
To become known or revealed.
- verb
verb
معنی(verb):
To become known; to be revealed.
example
معنی(example):
شواهد جدیدی در طول تحقیقات به روشنی آمد.
مثال:
New evidence came to light during the investigation.
معنی(example):
رازهای گذشته پس از پیدا شدن دفتر خاطرات قدیمی آشکار شد.
مثال:
Secrets from the past came to light after the old diary was found.
معنی فارسی کلمه come to light
:
آشکار شدن یا فاش شدن اطلاعات یا حقایق جدید.