معنی فارسی cometic

B1

صفتی که به چیزی شبیه به شهاب‌سنگ یا مربوط به آن اشاره دارد.

Relating to or resembling a comet.

example
معنی(example):

ظاهر کامتیک صحنه نفس‌گیر بود.

مثال:

The cometic appearance of the scene was breathtaking.

معنی(example):

سبک کامتیک او الهام‌گرفته از زیبایی فضا بود.

مثال:

Her cometic style was inspired by the beauty of space.

معنی فارسی کلمه cometic

: معنی cometic به فارسی

صفتی که به چیزی شبیه به شهاب‌سنگ یا مربوط به آن اشاره دارد.