معنی فارسی coming of age

B2

عبارت 'بلوغ' به مرحله‌ای اطلاق می‌شود که فرد به استقلال و مسئولیت‌پذیری بیشتری دست می‌یابد.

The transition from childhood to adulthood, marked by increased independence and responsibility.

noun
معنی(noun):

A person's journey from childhood or adolescence to adulthood.

example
معنی(example):

رسیدن به سن 18 در بسیاری از فرهنگ‌ها به عنوان بلوغ شناخته می‌شود.

مثال:

Turning 18 is considered coming of age in many cultures.

معنی(example):

این کتاب داستان سفر بلوغ یک دختر را روایت می‌کند.

مثال:

The book tells the story of a girl’s coming of age journey.

معنی فارسی کلمه coming of age

: معنی coming of age به فارسی

عبارت 'بلوغ' به مرحله‌ای اطلاق می‌شود که فرد به استقلال و مسئولیت‌پذیری بیشتری دست می‌یابد.