معنی فارسی comino
A2کومینو، ادویهای معطر که معمولاً در غذاها برای افزایش طعم به کار میرود.
Cumin, a spice used in cooking for its distinctive flavor.
- NOUN
example
معنی(example):
به سوپ کومینو اضافه کردم تا طعم بیشتری بگیرد.
مثال:
I added comino to the soup for extra flavor.
معنی(example):
کومینو معمولاً در آشپزی مکزیکی استفاده میشود.
مثال:
Comino is often used in Mexican cuisine.
معنی فارسی کلمه comino
:
کومینو، ادویهای معطر که معمولاً در غذاها برای افزایش طعم به کار میرود.