معنی فارسی comitant
B2همزمان، عبارت است از عواملی که به طور همزمان یا در کنار یکدیگر تأثیرگذارند.
Existing or occurring concurrently or simultaneously with another.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عوامل همزمان شامل شرایط اقتصادی و روندهای اجتماعی بودند.
مثال:
The comitant factors included economic conditions and social trends.
معنی(example):
باید همه مسائل همزمان را هنگام تصمیمگیری خود در نظر بگیریم.
مثال:
We must consider all comitant issues when making our decision.
معنی فارسی کلمه comitant
:
همزمان، عبارت است از عواملی که به طور همزمان یا در کنار یکدیگر تأثیرگذارند.