معنی فارسی comity

B2 /ˈkɒmɪti/

دوستی، رفتاری محترمانه و محترمانه میان گروه‌ها یا افراد است که به همکاری و تفاهم کمک می‌کند.

An atmosphere of mutual respect and courtesy that facilitates cooperation.

noun
معنی(noun):

Courtesy and considerate behaviour towards others; social harmony.

معنی(noun):

Friendly understanding and mutual recognition between two entities, especially nations.

example
معنی(example):

دوستی برای حفظ روابط خوب بین کشورها بسیار مهم است.

مثال:

Comity is essential for maintaining good relationships between nations.

معنی(example):

دوستی دادگاه اطمینان داد که همه طرف درگیر به‌طور عادلانه مورد برخورد قرار بگیرند.

مثال:

The comity of the court ensured fair treatment for all parties involved.

معنی فارسی کلمه comity

: معنی comity به فارسی

دوستی، رفتاری محترمانه و محترمانه میان گروه‌ها یا افراد است که به همکاری و تفاهم کمک می‌کند.