معنی فارسی commemoratory
B1مرتبط با یادآوری یا گرامیداشت یک شخص یا رویداد.
Serving to commemorate; done in memory of someone or something.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آنها یک پلاک یادبودی برای سربازان جانباخته درست کردند.
مثال:
They created a commemoratory plaque for the fallen soldiers.
معنی(example):
سخنرانی یادبودی همه حاضران را تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
The commemoratory speech moved everyone in attendance.
معنی فارسی کلمه commemoratory
:
مرتبط با یادآوری یا گرامیداشت یک شخص یا رویداد.