معنی فارسی commensalistic

C1

مربوط به سم‌زی؛ به طور خاص، در رابطه‌ای که یکی از طرفین بهره‌مند و دیگری بی‌تأثیر است.

Relating to commensalism, where one organism benefits while the other is neutral.

example
معنی(example):

رابطه سم‌زی بین ماهی‌های کلون و زهرا دریا شگفت‌انگیز است.

مثال:

The commensalistic relationship between clownfish and sea anemones is fascinating.

معنی(example):

بسیاری از گونه‌های دریایی تعاملات سم‌زی دارند.

مثال:

Many marine species have commensalistic interactions.

معنی فارسی کلمه commensalistic

: معنی commensalistic به فارسی

مربوط به سم‌زی؛ به طور خاص، در رابطه‌ای که یکی از طرفین بهره‌مند و دیگری بی‌تأثیر است.