معنی فارسی commissaires

B1

کمیسیار، فردی که به نمایندگی از یک ارگان، نظارت و کنترل بر فعالیت‌ها را بر عهده دارد.

An official or officer in charge of a particular function or task.

noun
معنی(noun):

The judge of a bicycle race.

example
معنی(example):

کمیسیرها مسئول نظارت بر مسابقه بودند.

مثال:

The commissaires were responsible for overseeing the race.

معنی(example):

بسیاری از کمیسیرها در جلسه سالانه شرکت کردند.

مثال:

Many commissaires attended the annual meeting.

معنی فارسی کلمه commissaires

: معنی commissaires به فارسی

کمیسیار، فردی که به نمایندگی از یک ارگان، نظارت و کنترل بر فعالیت‌ها را بر عهده دارد.