معنی فارسی commissioner
B2 /kəˈmɪʃənɚ/کمیسیونر به شخصی اطلاق می‌شود که مسئولیت نظارت بر یک بخش خاص یا اجرایی در دولت یا سازمان‌ها را بر عهده دارد.
An official in charge of a specific department or organization, responsible for overseeing operations and policy implementation.
- noun
noun
معنی(noun):
A member of a commission.
معنی(noun):
Someone commissioned to perform certain duties.
معنی(noun):
An official in charge of a government department, especially a police force.
معنی(noun):
Someone who commissions something.
example
معنی(example):
کمیسیونر در مورد سیاست‌های جدید آموزشی صحبت کرد.
مثال:
The commissioner spoke about new policies for education.
معنی(example):
به عنوان کمیسیونر، او بر ادارات مختلف نظارت می‌کند.
مثال:
As the commissioner, she oversees various departments.
معنی فارسی کلمه commissioner
:
کمیسیونر به شخصی اطلاق می‌شود که مسئولیت نظارت بر یک بخش خاص یا اجرایی در دولت یا سازمان‌ها را بر عهده دارد.
