معنی فارسی commissively

B1

به صورت کمیسیو، به عملی می‌گوید که در آن فرد خود را به انجام کار یا عملی خاص متعهد می‌کند.

In a manner that indicates a commitment to perform a certain action.

example
معنی(example):

او به طور کمیسیو صحبت کرد وقتی که قول داد به او کمک کند.

مثال:

He spoke commissively when he promised to help her.

معنی(example):

گوینده به طور کمیسیو اعلام کرد که به خیریه کمک خواهد کرد.

مثال:

The speaker commissively stated that they would donate to the charity.

معنی فارسی کلمه commissively

: معنی commissively به فارسی

به صورت کمیسیو، به عملی می‌گوید که در آن فرد خود را به انجام کار یا عملی خاص متعهد می‌کند.