معنی فارسی commissurotomies

C2

کمیسوروتومی‌ها، عمل‌های جراحی هستند که در آن‌ها اتصال بین دو ناحیه از مغز بریده می‌شود تا از علائم اختلال‌های عصبی کاسته شود.

Surgical procedures that involve cutting the commissures of the brain to alleviate symptoms of neurological disorders.

example
معنی(example):

پزشک برای تسکین علائم بیمار، کمیسوروتومی‌های انجام داد.

مثال:

The doctor performed commissurotomies to relieve the patient's symptoms.

معنی(example):

در برخی موارد، کمیسوروتومی‌ها ممکن است برای اصلاح شرایط شدید ضروری باشند.

مثال:

In some cases, commissurotomies may be necessary to correct severe conditions.

معنی فارسی کلمه commissurotomies

: معنی commissurotomies به فارسی

کمیسوروتومی‌ها، عمل‌های جراحی هستند که در آن‌ها اتصال بین دو ناحیه از مغز بریده می‌شود تا از علائم اختلال‌های عصبی کاسته شود.