معنی فارسی committedness
B1تعهد به معنای سطحی از احساس یا رفتار فرد به یک تعهد یا مسئولیت خاص اشاره دارد.
The quality or state of being dedicated to a cause, goal, or project.
- NOUN
example
معنی(example):
تعهد او به تیم در کارهایش مشهود بود.
مثال:
Her committedness to the team was evident in her actions.
معنی(example):
تعهد برای همکاری موفق ضروری است.
مثال:
Committedness is essential for successful collaboration.
معنی فارسی کلمه committedness
:
تعهد به معنای سطحی از احساس یا رفتار فرد به یک تعهد یا مسئولیت خاص اشاره دارد.