معنی فارسی common market
B2منطقهای اقتصادی که در آن کالاها، خدمات، سرمایه و نیروی کار آزادانه در میان کشورهای عضو حرکت میکند.
An economic area where goods, services, capital, and labor move freely among member countries.
- NOUN
example
معنی(example):
اتحادیه اروپا به عنوان یک بازار مشترک برای کشورهای عضو خود عمل میکند.
مثال:
The European Union acts as a common market for its member countries.
معنی(example):
یک بازار مشترک تجارت آزاد بین کشورها را ترویج میدهد.
مثال:
A common market promotes free trade between nations.
معنی فارسی کلمه common market
:
منطقهای اقتصادی که در آن کالاها، خدمات، سرمایه و نیروی کار آزادانه در میان کشورهای عضو حرکت میکند.