معنی فارسی communication cord
B1کابل یا وسیلهای که برای برقرار کردن ارتباط بین دو یا چند دستگاه استفاده میشود.
A cable or device used to establish communication between two or more devices.
- NOUN
example
معنی(example):
کابل ارتباطی تجهیزات را به شبکه متصل میکند.
مثال:
The communication cord connects the equipment to the network.
معنی(example):
مطمئن شوید که کابل ارتباطی بهخوبی متصل شده است.
مثال:
Make sure the communication cord is securely plugged in.
معنی فارسی کلمه communication cord
:
کابل یا وسیلهای که برای برقرار کردن ارتباط بین دو یا چند دستگاه استفاده میشود.