معنی فارسی communicationssatellites
B1دستگاههایی که با هدف تسهیل امکانات ارتباطی از مدار زمین به کار میروند.
Devices that facilitate communication from Earth's orbit.
- NOUN
example
معنی(example):
نوآوریها در ماهوارههای ارتباطی به طرز چشمگیری کیفیت سیگنال را بهبود بخشیده است.
مثال:
Innovations in communicationssatellites have greatly improved signal quality.
معنی(example):
ماهوارههای ارتباطی بیشتر از قبل پرتاب میشوند.
مثال:
Communicationssatellites are being launched more frequently than before.
معنی فارسی کلمه communicationssatellites
:
دستگاههایی که با هدف تسهیل امکانات ارتباطی از مدار زمین به کار میروند.