معنی فارسی communising
B1کمونیسم، روندی برای عمومی کردن منابع یا خدمات، به‌ویژه در زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی.
To make something communal or shared among a group of people, often relating to property or resources.
- verb
verb
معنی(verb):
To make something the property of a community.
معنی(verb):
To impose Communist ideals on people.
معنی(verb):
To become or be made communistic.
معنی(verb):
To come under public ownership or control.
example
معنی(example):
کمونیسم به معنای فرآیند عمومی کردن چیزی است.
مثال:
Communising refers to the process of making something communal.
معنی(example):
دولت در حال کمونیسم کردن منابع خاصی برای بهبود دسترسی است.
مثال:
The government is communising certain resources for better accessibility.
معنی فارسی کلمه communising
:
کمونیسم، روندی برای عمومی کردن منابع یا خدمات، به‌ویژه در زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی.
