معنی فارسی communistic
B2سیستم اقتصادی و اجتماعی که در آن منابع به صورت مشترک مالکیت میشوند و به اشتراک گذاشته میشوند.
Relating to a political and economic system where property is publicly owned and each person works and is paid according to their abilities and needs.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دولت یک سیستم کمونیستی را برای اطمینان از برابری پیادهسازی کرد.
مثال:
The government implemented a communistic system to ensure equality.
معنی(example):
بسیاری از منتقدان استدلال میکنند که سیاستهای کمونیستی میتوانند آزادیهای فردی را سرکوب کنند.
مثال:
Many critics argue that communistic policies can stifle individual freedoms.
معنی فارسی کلمه communistic
:
سیستم اقتصادی و اجتماعی که در آن منابع به صورت مشترک مالکیت میشوند و به اشتراک گذاشته میشوند.