معنی فارسی community order
B2دستور اجتماعی، نوعی حکم قضایی که به فرد اجازه میدهد به جای زندان، خدمات عمومی یا مشارکت در برنامههای اصلاحی را انجام دهد.
A court sentence that requires the offender to perform community service or comply with other conditions instead of incarceration.
- NOUN
example
معنی(example):
قاضی او را به جای فرستادن به زندان تحت یک دستور اجتماعی قرار داد.
مثال:
The judge placed him on a community order instead of sending him to jail.
معنی(example):
دستورهای اجتماعی معمولاً شامل الزامات مانند خدمات اجتماعی هستند.
مثال:
Community orders often include requirements like community service.
معنی فارسی کلمه community order
:
دستور اجتماعی، نوعی حکم قضایی که به فرد اجازه میدهد به جای زندان، خدمات عمومی یا مشارکت در برنامههای اصلاحی را انجام دهد.