معنی فارسی community organising
B1سازماندهی اجتماعی، فرآیند گردآوری و تشویق افراد در جامعه به منظور رسیدن به اهداف مشترک است.
The process of coordinating and mobilizing individuals in a community for a common purpose.
- NOUN
example
معنی(example):
سازماندهی اجتماعی برای ترویج مشارکت مدنی ضروری است.
مثال:
Community organising is essential for fostering civic engagement.
معنی(example):
سازماندهی اجتماعی مؤثر میتواند به تغییرات قابل توجهی منجر شود.
مثال:
Effective community organising can lead to significant changes.
معنی فارسی کلمه community organising
:
سازماندهی اجتماعی، فرآیند گردآوری و تشویق افراد در جامعه به منظور رسیدن به اهداف مشترک است.