معنی فارسی competently

B2

به معنای انجام کارها به شیوه‌ای حرفه‌ای و مؤثر است که نشان‌دهنده توانایی و مهارت فرد در آن زمینه است.

To perform a task in a capable and efficient manner, demonstrating skill and proficiency.

adverb
معنی(adverb):

In a competent manner.

example
معنی(example):

او کار را به طور مناسب و به موقع انجام داد.

مثال:

She completed the task competently and on time.

معنی(example):

او به طرز مناسبی وضعیت را بدون هیچ مشکلی مدیریت کرد.

مثال:

He competently handled the situation without any issues.

معنی فارسی کلمه competently

: معنی competently به فارسی

به معنای انجام کارها به شیوه‌ای حرفه‌ای و مؤثر است که نشان‌دهنده توانایی و مهارت فرد در آن زمینه است.