معنی فارسی complanate
B2به معنای همهوا یا همسطح بودن در ساختار یا طراحی.
Referring to objects that are arranged in the same flat plane.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
معمار از طرحهای همهوا برای ساختمان استفاده کرد.
مثال:
The architect used complanate designs for the building.
معنی(example):
سازهها همهوا به نظر میآمدند و تراز بودن آنها را تأکید میکردند.
مثال:
The structures appeared complanate, emphasizing their alignment.
معنی فارسی کلمه complanate
:
به معنای همهوا یا همسطح بودن در ساختار یا طراحی.